ما زنده به آنیم

یك بار در جلسه ای كه با مرحوم حاج آقا نوید در كارخانه داشتیم ایشان برای نوشتن نیاز به خودكار داشتند كه اینجانب روان نویس خود را تقدیم كردم اما به دلیل مشغله زیاد، روان نویس دست ایشان باقی ماند. پس از گذشت 8 روز كه به دفتر تهران مراجعه كردم ایشان روان نویس را از داخل كشوی میز برداشته و به من دادند. عرض كردم:

– این روان نویس از اموال نفیس نخ است و این سازمان هم كه متعلق به شماست.

– فرمودند: خیر. این یك امانت از شما نزد من بود كه باید به شما برمی گرداندم.

هنوز بعد از گذشت مدتها وقتی به این خاطره فكر می كنم به امانتداری ایشان غبطه می خورم. ضمن اینكه از این موضوع، این را فرا گرفتم كه نفیس نخ نیز یك امانت در دست ماست كه باید در حفظ و نگهداری و بهبود مستمر آن بكوشیم.

آقای آهنگریان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *