نقد خویشتن

ما زنده به آنیم

در اوایل كار بهره برداری شركت نفیس نخ مساله ای بود كه موجب ناراحتی شدید مرحوم حاج آقا شده و حتی كمی مایل به عصبانیت شده بود كه در ویژگیهای شخصیتی ایشان خیلی سابقه نداشت. ایشان خود متوجه شده و خود را با این مثال توضیح دادند كه  لیوان پر با یك قطره سرریز می […]

بزرگواری

ما زنده به آنیم

هر روز صبح که حاج آقا به دفتر می آمدند، پیشاپیش به هرکدام از کارکنان که در مسیرایشان  بودند سلام می کردند و این کار را بلا استثناء درهر روز ورودشان  و در هر شرایطی انجام می دادند. موقع رفتن نیز با هرکدام از کارکنان جداگانه خدا حافظی می کردند.در مذاکرات تلفنی، کمال ادب را […]

بلند همتی

ما زنده به آنیم

روزی مرحوم حاج آقا به كارخانه آمده و هنگام برگشت تصمیم برآن شد كه ایشان را همراهی كرده و رانندگی كنم. چون مرحوم حاج آقا نمی پذیرفتند به ایشان گفته شد من خودم در تهران كاری دارم ولی به هر ترتیب ایشان نپذیرفتند كه من رانندگی كنم و در پاسخ اصرارهای من گفتند پیری این […]

دیدگاه مدیریتی

ما زنده به آنیم

وقتی زمین مجاور نفیس نخ را می­خریدیم(محل فعلی رستوران و دوك سازی و انبارهای (C-B ))حاج آقا سوال كردند:– پدرجان برای چه می­خرید؟– عرض كردم برای طرح توسعه–  فرمودند:– خوب است بخرید.– وقتی سوله می­ساختیم، سوال كردند:– برای چه می­سازید؟– پاسخ دادم برای انبار– ایشان فرمودند: هرچه انبار بزرگتر شود، فروش ضعیف­تر می­شود.ایشان همواره به موضوعات از دیدگاه […]

نظم و انضباط

ما زنده به آنیم

روزی آقای مجید نوید چند بسته ارزهای مختلف را آوردند و گفتند این بسته مربوط به نفیس نخ است. متوجه شدیم حاج آقا پس از هر مسافرت باقیمانده ارز را به همراه سیاهه مخارج و ذکر این نکته که مربوط به کدام شرکت است، جداگانه نگهداری می­کردند. این نکته نشاندهنده نظم مالی دقیق ایشان بود که […]

نتیجه گرایی

ما زنده به آنیم

مرحوم حاج آقا همواره بدنبال نتیجه بودند. هر مقدار سعی و تلاشی که فاقد نتیجه بود ایشان را راضی نمی نمود. تکه ایشان این بود:” پدر جان نتیجه؟”کلاس ها و دوره های متعارف مدیریت و استراتژی را ندیده بودند لیکن جوهر آن را در یک عمر کارآفرینی دریافته بودند:  نتیجه گرائی. حمید نوید- رئیس هیات […]

شوخ طبعی

ما زنده به آنیم

روزی با مرحوم حاج آقا برای عرض مطلبی تماس گرفتم و متوجه شدم ایشان كسالت دارند. عرض كردم:– حاج آقا شما كه گفته بودید از جوانهای سابق هستید!– پاسخ ایشان بسیار ساده لیكن پرمفهوم بود، فرمودند: اشكال همین است كه جوان سابق هستیم. محسن آهنگریان

مسوولیت پذیری

ما زنده به آنیم

چند سال قبل، یک درخواست خرید سیستم اعلان حریق داشتیم كه قیمت آن به صورت غیر عادی بالا بود. حاج آقا تماس گرفته و با بیان طنزآلود سوال كردند؛– این بوق چیست؟ سپس با لحنی مطمئن گفتند: مطمئن باشید این را نخواهیم خرید. ما كه ماشین امضاء نیستیم. مهدی باقری( مسئول تداركات وقت) قیمت بگیرد، شاید قیمت […]

فروتنی

ما زنده به آنیم

در ابتدای كارم مدت یك هفته به دفتر مركزی برای گذراندن دوره كارآموزی مراجعه نمودم. در اولین روز وقتی كنار میز خانم جلیلیان نشسته بودم و در انتظار آمدن ایشان بودم، مرد سالخورده­ای را دیدم كه از اتاقی بیرون آمدند ابتدا ایشان با بنده سلام و احوال پرسی كردند و چون ایشان را نمی­شناختم از […]

توجه به منابع انسانی

ما زنده به آنیم

مرحوم حاج آقا تنها كسی بودند كه در هر ملاقاتی كه با ایشان داشتم راجع به نیروی انسانی سوال می­كردند و توجه ایشان، تاكیدی برای توجه دادن من به منابع انسانی بود. از نظر ایشان انسانیت و منابع انسانی پشتوانه موفقیت هر سازمان بود. هادی غنچه